هوش مصنوعی بدون شک دستاوردی شگفتانگیز است، اما آیا واقعاً باید جای پزشکان را بگیرد؟ آیا حتی برای انتخاب کادوی تولد دوستتان نیز از آن مشورت میگیرید؟
نفوذ روزافزون هوش مصنوعی به زندگی روزمره، بهتدریج در حال دگرگون کردن بسیاری از جنبههای طبیعی و انسانی است، و این روند میتواند هم ترسناک و هم تهدیدآمیز باشد. یکی از نگرانکنندهترین نمونهها، جایگزینی احتمالی هوش مصنوعی بهجای پزشکان است، جایی که افراد بهجای مراجعه به متخصصان، مدام از آن برای تشخیص و درمان استفاده میکنند. این اتفاق پیش از این هم در قالب جستوجوهای بیپایان در گوگل رخ میداد، زمانی که افراد با یک سرچ ساده به تشخیصهای اشتباه و وحشتآور میرسیدند، اما حالا این خطر در قالبی پیچیدهتر و به ظاهر راحتتر ادامه دارد.
مسئله فقط به پزشکی محدود نمیشود. بسیاری از مردم بهجای گفتوگو با خانواده و دوستان، ترجیح میدهند با هوش مصنوعی صحبت کنند و برای حل مشکلات روحی یا حتی تصمیمگیریهای ساده به آن تکیه میکنند. این موضوع بهتدریج میل به معاشرت و همزیستی در دنیای واقعی را کاهش میدهد و انسانها را به موجوداتی منزوی تبدیل میکند.
در ابتدا قرار بود هوش مصنوعی زندگی ما را بهبود بخشد، دانشمان را سریعتر ارتقا دهد و مانند یک دستیار هوشمند، به ما در درک و پردازش اطلاعات کمک کند. اما اکنون به یک مشاور همیشه حاضر تبدیل شده که نهتنها قدرت تفکر، تحلیل و چالشکشیدن با مسائل را از ما گرفته، بلکه ما را به رباتهای مطیعی تبدیل کرده که بیچونوچرا به دستوراتش عمل میکنند.
باید هوشیار باشیم و اجازه ندهیم این فناوری جدید، مانند شبکههای اجتماعی نظیر اینستاگرام، تیکتاک، توییتر و یوتیوب، ما را در دام انزوا و دوری از دنیای واقعی گرفتار کند.
هوش مصنوعی باید ابزاری برای پیشرفت باشد، نه جایگزینی برای ارتباطات انسانی و تفکر مستقل.